دختر عبدالله بن حارث بن عویمربن نوفل انصاری. از زنان صحابی بودو در زمان عمر (خلیفۀ دوم) غلام و کنیزک او را کشتند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 289 شود
دختر عبدالله بن حارث بن عویمربن نوفل انصاری. از زنان صحابی بودو در زمان عمر (خلیفۀ دوم) غلام و کنیزک او را کشتند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 289 شود
کفتار. (از المرصع) ، فرزندمرده شدن. (منتهی الارب). مردن بچۀ زن یا شتر ماده. مردن فرزندیا فرزندان کسی. (از اقرب الموارد) ، خداوند شتران مرگ رسیده شدن. (منتهی الارب). اماته قوم،مرگ افتادن در شتران و نیز در گوسفندانشان. (از اقرب الموارد) ، مبالغه کردن در پختن و گداختن گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ما اموته ، چه مرده دل است او و از آن مرگ دل او را قصد کنند زیرا هر فعل که زیادت نپذیرد از آن تعجب نیاورند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
کفتار. (از المرصع) ، فرزندمرده شدن. (منتهی الارب). مردن بچۀ زن یا شتر ماده. مردن فرزندیا فرزندان کسی. (از اقرب الموارد) ، خداوند شتران مرگ رسیده شدن. (منتهی الارب). اماته قوم،مرگ افتادن در شتران و نیز در گوسفندانشان. (از اقرب الموارد) ، مبالغه کردن در پختن و گداختن گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ما اَموَتَه ُ، چه مرده دل است او و از آن مرگ دل او را قصد کنند زیرا هر فعل که زیادت نپذیرد از آن تعجب نیاورند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
از شاعران قرن سیزدهم بود. برای اطلاع از شرح احوال و آثارش به نگارستان دارا تألیف عبدالرزاق دنبلی و انجمن خاقان تألیف محمد گروسی و تذکرۀ دلگشا تألیف میرزا علی اکبر نواب و تذکرۀ ممیزو تذکرۀ محمد شاهی تألیف بهمن میرزا قاجار رجوع شود. (از فرهنگ سخنوران)
از شاعران قرن سیزدهم بود. برای اطلاع از شرح احوال و آثارش به نگارستان دارا تألیف عبدالرزاق دنبلی و انجمن خاقان تألیف محمد گروسی و تذکرۀ دلگشا تألیف میرزا علی اکبر نواب و تذکرۀ ممیزو تذکرۀ محمد شاهی تألیف بهمن میرزا قاجار رجوع شود. (از فرهنگ سخنوران)
دهی است از دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 24 هزارگزی شمال باختر قوچان و 2 هزارگزی شمال کشف رود. کوهستانی و دارای هوای معتدل است و 195 تن سکنه دارد. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 24 هزارگزی شمال باختر قوچان و 2 هزارگزی شمال کشف رود. کوهستانی و دارای هوای معتدل است و 195 تن سکنه دارد. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ساره، نام نهری است در جمهوری بولیویا از جمهوری های امریکای جنوب و آن از دامنه های جنوب غربی جبال کوشان سرچشمه گیرد و بسوی شمال غربی روان گردد وپس از طی 1600 هزار گز بدو نهر گوآبای و شیموره پیوندد و نهر ماموره را بوجود آورد که خود بنهر مادیره از شعب نهر آمازون وارد گردد، (قاموس الاعلام ترکی) انتخابی، شاعری از اهل خراسان بود که در هند نشو و نما یافت و در جوانی درگذشت. صاحب تذکرۀ مرآه الخیال نویسد: امام وردی بیک منتخب اهل روزگار و ساده گو بود. این مطلع غزل از اوست: دود دل کرده غبار دل افلاک مرا این چه گرد است که برخاسته از خاک مرا! (از تذکرۀ مرآه الخیال چ بمبئی ص 224) پسر قرچقای خان سپهسالار شاه عباس اول که در سال 1033 هجری قمری در گرجستان به اتفاق پدرش کشته شده. رجوع به تاریخ عالم آرای عباسی ج 3 ص 1025 و زندگانی شاه عباس اول ج 2 ص 97 شود از سرداران نادرشاه افشار بود و مدتی در حدود سال 1149 هجری قمری نظارت بیوتات خاصه را داشته است. رجوع به جهانگشای نادری چ انوار ص 285، 290 و 291 شود
ساره، نام نهری است در جمهوری بولیویا از جمهوری های امریکای جنوب و آن از دامنه های جنوب غربی جبال کوشان سرچشمه گیرد و بسوی شمال غربی روان گردد وپس از طی 1600 هزار گز بدو نهر گوآبای و شیموره پیوندد و نهر ماموره را بوجود آورد که خود بنهر مادیره از شعب نهر آمازون وارد گردد، (قاموس الاعلام ترکی) انتخابی، شاعری از اهل خراسان بود که در هند نشو و نما یافت و در جوانی درگذشت. صاحب تذکرۀ مرآه الخیال نویسد: امام وردی بیک منتخب اهل روزگار و ساده گو بود. این مطلع غزل از اوست: دود دل کرده غبار دل افلاک مرا این چه گرد است که برخاسته از خاک مرا! (از تذکرۀ مرآه الخیال چ بمبئی ص 224) پسر قرچقای خان سپهسالار شاه عباس اول که در سال 1033 هجری قمری در گرجستان به اتفاق پدرش کشته شده. رجوع به تاریخ عالم آرای عباسی ج 3 ص 1025 و زندگانی شاه عباس اول ج 2 ص 97 شود از سرداران نادرشاه افشار بود و مدتی در حدود سال 1149 هجری قمری نظارت بیوتات خاصه را داشته است. رجوع به جهانگشای نادری چ انوار ص 285، 290 و 291 شود
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 11 هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین. کوهستانی ودارای هوای معتدل است. 348 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات و بنشن و میوه، و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 11 هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین. کوهستانی ودارای هوای معتدل است. 348 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات و بنشن و میوه، و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)